به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: احمد زیدآبادی دلیل این امر را موج حملات حامیان اسماعیلیون به خود از طریق نوشتن «فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوز جنسی» اعلام کرده است. او پیش از این، در واکنش به فحاشی رکیک دانشجویان معترض علیه نظام، این فحاشی را بیاهمیت خوانده بود.
در گزارش روزنامه جوان، زیدآبادی چنان از حجم حملات کلامی به خود آزرده شده که نوشته: «مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح میدهم.» او این هنگامه را «لحظه خداحافظی»اش با «سیاستی» دانسته که میخواهد با این شیوه و روش پیش برود و این تصمیم را «برگشتناپذیر» عنوان کرده است.
او در پایان متنش آورده که «اگر ممنوعالخروج نبودم و پاسپورت داشتم، برای مدتی به یاد دوران شکوفایی فرهنگ ایران، به سمرقند یا بخارا میرفتم یا راهی عراق میشدم و به یادِ لحظههای غربت و مظلومیت علی در جوار مسجد کوفه ساکن میشدم.»
زیدآبادی نوشته بود «به آقای اسماعیلیون توصیه میکنم که با این حجم از خشم و کینهای که به حق به دل گرفته، وارد سیاست نشود».
یادآور میشود حامد اسماعیلیون که با سازمان تروریستی منافقین و برخی گروههای سلطنتطلب همکاری دارد، از تحریم مردم ایران و حتی حمله نظامی حمایت کرده و همچنین خواستار تحریم ورزش ایران شده بود، او از بانیان تجمعی بود که گروهکهای تجزیهطلب ضد ایرانی در آن حضور داشتند.
برای حامیان ایران، فحاشی رکیک این گروهکها و حتی تهدید به قتل و تجاوز جنسی رویداد جدیدی نیست؛ خوی منافقین و سلطنتطلبها و گروهکیها که حالا در قالب فرقه حامیان اسماعیلیون بروز و ظهور یافته، همین است و هر فعال مجازی ایرانی که مدافع تمامیت ارضی ایران و استقلال و آزادی این کشور بوده، تجربه حملات مجازی این جماعت دارد. برای زیدآبادی، اما گویا اتفاق جدیدی افتاده است. او آزرده است که متن سراپا ادب و احترام و تواضعش نسبت به کسی که حتی از حمله نظامی به ایران هم دفاع میکند، اینگونه بازخورد گرفته است.
یادآور میشود زیدآبادی قبلاً ضمن توجیه فحاشی برخی عناصر در تجمعات، مدعی شده بود فحاشی و ناسزا گفتن در این تجمعات، باد هواست و نباید به آن اعتنا یا با آن برخورد کرد(!)
در همین حال روزنامه اعتماد هم که در جریان اغتشاشات اخیر با جریان اپوزیسیون همپوشانی زیادی داشته، در یادداشتی نوشت: «آقای احمد زیدآبادی دوست و نویسنده توانا و صاحبنظر در امور سیاسی پس از توصیه دلسوزانه و مودبانه با استدلال و منطق متین به آقای اسماعیلیون که با خشم و کینه وارد سیاست نشوید، چنان مورد حمله و فحاشی و تهدید به قتل و... قرار گرفته که طی پستی کنارهگیری خود از دنیای سیاست را اعلام کرده است. اگرچه امیدوارم وی در این تصمیم خود تجدیدنظر کند و دوستان دیگر هم او را به بازگشت و نوشتن ترغیب کنند ولی اصل موضوع دارای اهمیت فوقالعاده و دارای معانی و پیامهای متعدد منفی است.
شاید در نظر اول واکنش آقای زیدآبادی به حجم فحاشیها به حساسیت شخصیت او نسبت داده و از آن عبور شود ولی هرگز چنین نیست.
بدتر و فاجعهبار اینکه همین هتاکان و بیفرهنگان با اینکه دم از آزادی زنان و حفظ کرامت ایشان میزنند در هر دعوایی سراغ زن و مادر و خواهر افراد میروند و نسبتهای شوم و ستمکارانه را روا میدارند. با کراهت فراوان و فقط برای اینکه توجه جمیع بزرگان و صاحبان نفوذ و خصوصا مردم را به عمق فاجعه جلب کنم، مینویسم که زیر یکی از پستهایم در شبکههای مجازی حمله غیرانسانی به من آغاز شد، به خیال سادهانگارانه خود و از موضع بیدار کردن وجدان فحاشان نوشتم؛ ناجوانمردها مادر من که 15 سال است زیر خاک خفته، چه کار به او دارید؟
چند هفته پیش در سایتی که خود را وزین میداند کسی که خود را روانشناس معرفی کرده بود بدون کوچکترین شرمی فرمان فحاشی میداد و با کمال بیخردی نوشته بود ناسزا بگویید و هرگز وجدان خود را برای دهان دریدگی اذیت نکنید!».
نگران شدن برخی محافل اصلاحطلب از فحاشی و رفتار فاشیستی عناصر وابسته به اپوزیسیون خارجنشین در حالی است که همین محافل، در طول چند دهه اخیر، فحاشی و توهین و هتاکی علیه مقدسات را با واژههای تحریکآمیزی مانند حق انتقاد و آزادی بیان و نقد بیرحمانه توجیه و تأویل کردهاند. نمونه این رفتار خباثتآلود، توجیه حرمتشکنیهای بیسابقه اغتشاشگران و اوباش اجیر شده در جریان شرارت دو هفته اخیر بود که از سوی برخی مدعیان اصلاحطلبی به عنوان اعتراض مدنی و اعتراضاتی که باید شنیده شود، توجیه و تطهیر شد!